در تاريكی محض بودم. هیچ چیز را نمیدیدم. نوری روشن شد. پرتو فانوس بر صورتش افتاد ولی غریبانه غریبه بود.
فریاد دلم بشنو ### بازدید : 221
پنجشنبه 28 آبان 1399 زمان : 7:37
در تاريكی محض بودم. هیچ چیز را نمیدیدم. نوری روشن شد. پرتو فانوس بر صورتش افتاد ولی غریبانه غریبه بود.
فریاد دلم بشنو ###تعداد صفحات : 0